» 

dicionario analógico

حرکت تند و ناگهانیarranco - تقلا, صداي گامهاي سريع و تند, فرار باشتاب, مسابقه کوتاه, پرواز سریع, چهار نعل, گريزcorreria, luta desordenada[Spéc.]

instar - با سرعت زياد حركت كردن, در بشكه كردن, در خمره ريختن, سريع و محكم, شتاب كردن, عجله كردن, عجله کردن, فوراً انجام دادنacelerar, apressar-se, correr, despachar-se, embarrilar, envasilhar - عجله کردنacelerar, apressar, apressar-se, despachar-se - با سرعت رفتن؛ عجله كردن, بشتاب رفتن, به سرعت رفتن, زود رفتن, شتاب كردن, شتابيدن, عجله كردن, مثل برق رفتنandar a toda a pressa, apressar, ir, voar - بسرعت رفتن[Dérivé]

precipitação (n.) • pressa (n.)

-