» 

dicionario analógico

تحول, تَغَيُّر الحالة, تَغْيِير الحَالَة[Hyper.]

اِنْتَقَصَ, حَطَّ, رخّص, نَزَّلَ, نَزَّلَ مِن قَدْر, نَزَّلَ مِن قِيمَةارزان شدن, از قيمت كاستن, تحقير كردن, ناچيز شمردن - أَذَلَّ, أَهَانَ, تصرّف, حَطَّ مِن قَدْر, يَحُطُّ من قَدْرخوار و خفیف کردن؛ کم ارزش کردن, رفتار كردن, پست كردن - أفسد, أَضَلَّ, أَفْسَدَ, تجديفي, خرّب, خفّض, ضلّل, فاسد, يُفْسِد أخْلاقالواطى كردن, بلااثر کردن, بی حرمتی کردن, تباه شدن, تباه کردن, خراب كردن, فاسد شدن, فاسد كردن, منحرف کردن, ناپاک ساختن, هرزه كردن, پست کردن[Dérivé]

از دست دادن صفات انسانى - animalisation, animalization, brutalisation, brutalization (en) - توحش - إفساد - فتنة, فساد, فَساد، تَعَفُّـنتخریب, خرابکاری, فساد؛ تباهی - إضعاف المعنويات, إضْعَاف, إضْعَاف المَعْنَوِيَّات, تَثْبِيط, تَثْبِيط الهمةتضعیف روحیه - إمساك, تخفيت, تسفيه, ضعفاحاله به محال, تعلیق به محال, یبوست - إغواء, ترويجاشتهار - تدنيسبدزبانی - إذلال, إهانة, تحقير - إغواء[Spéc.]

اِنْتَقَصَ, حَطَّ, رخّص, نَزَّلَ, نَزَّلَ مِن قَدْر, نَزَّلَ مِن قِيمَةارزان شدن, از قيمت كاستن, تحقير كردن, ناچيز شمردن - أَذَلَّ, أَهَانَ, تصرّف, حَطَّ مِن قَدْر, يَحُطُّ من قَدْرخوار و خفیف کردن؛ کم ارزش کردن, رفتار كردن, پست كردن - أفسد, أَضَلَّ, أَفْسَدَ, تجديفي, خرّب, خفّض, ضلّل, فاسد, يُفْسِد أخْلاقالواطى كردن, بلااثر کردن, بی حرمتی کردن, تباه شدن, تباه کردن, خراب كردن, فاسد شدن, فاسد كردن, منحرف کردن, ناپاک ساختن, هرزه كردن, پست کردن[Dérivé]

إِنْحِلال (n.) • إِهَانَة (n.) • اِنْحِطَاط (n.) • تقليل (n.) • تنزل (n.) • تَحْقِيْر (n.) • سَفَاْلَة (n.) • ضِعَة (n.) • مهانة (n.) • مَهَانَة (n.)

-