Conteùdo de sensagent
Últimas investigações no dicionário :
calculado em 0.015s
تحول, تَغَيُّر الحالة, تَغْيِير الحَالَة[Hyper.]
اِنْتَقَصَ, حَطَّ, رخّص, نَزَّلَ, نَزَّلَ مِن قَدْر, نَزَّلَ مِن قِيمَة — ارزان شدن, از قيمت كاستن, تحقير كردن, ناچيز شمردن - أَذَلَّ, أَهَانَ, تصرّف, حَطَّ مِن قَدْر, يَحُطُّ من قَدْر — خوار و خفیف کردن؛ کم ارزش کردن, رفتار كردن, پست كردن - أفسد, أَضَلَّ, أَفْسَدَ, تجديفي, خرّب, خفّض, ضلّل, فاسد, يُفْسِد أخْلاق — الواطى كردن, بلااثر کردن, بی حرمتی کردن, تباه شدن, تباه کردن, خراب كردن, فاسد شدن, فاسد كردن, منحرف کردن, ناپاک ساختن, هرزه كردن, پست کردن[Dérivé]
از دست دادن صفات انسانى - animalisation, animalization, brutalisation, brutalization (en) - توحش - إفساد - فتنة, فساد, فَساد، تَعَفُّـن — تخریب, خرابکاری, فساد؛ تباهی - إضعاف المعنويات, إضْعَاف, إضْعَاف المَعْنَوِيَّات, تَثْبِيط, تَثْبِيط الهمة — تضعیف روحیه - إمساك, تخفيت, تسفيه, ضعف — احاله به محال, تعلیق به محال, یبوست - إغواء, ترويج — اشتهار - تدنيس — بدزبانی - إذلال, إهانة, تحقير - إغواء[Spéc.]
اِنْتَقَصَ, حَطَّ, رخّص, نَزَّلَ, نَزَّلَ مِن قَدْر, نَزَّلَ مِن قِيمَة — ارزان شدن, از قيمت كاستن, تحقير كردن, ناچيز شمردن - أَذَلَّ, أَهَانَ, تصرّف, حَطَّ مِن قَدْر, يَحُطُّ من قَدْر — خوار و خفیف کردن؛ کم ارزش کردن, رفتار كردن, پست كردن - أفسد, أَضَلَّ, أَفْسَدَ, تجديفي, خرّب, خفّض, ضلّل, فاسد, يُفْسِد أخْلاق — الواطى كردن, بلااثر کردن, بی حرمتی کردن, تباه شدن, تباه کردن, خراب كردن, فاسد شدن, فاسد كردن, منحرف کردن, ناپاک ساختن, هرزه كردن, پست کردن[Dérivé]
إِنْحِلال (n.) • إِهَانَة (n.) • اِنْحِطَاط (n.) • تقليل (n.) • تنزل (n.) • تَحْقِيْر (n.) • سَفَاْلَة (n.) • ضِعَة (n.) • مهانة (n.) • مَهَانَة (n.)
-