Conteùdo de sensagent
Últimas investigações no dicionário :
calculado em 0.015s
flatterie (fr)[Classe]
attouchement tendre, sensuel : caresse (fr)[Classe]
اغوا؛ وسوسه — tentação[Hyper.]
cajoler (fr)[Nominalisation]
با چرب زبانی بدست آوردن؛ به کاری واداشتن, خر كردن, خر کردن؛ زبان بازی کردن, ريشخند كردن, نوازش کردن, چاپلوسى كردن, گول زدن — adular, persuadir - بهتر نشان دادن, ريشخند كردن, نوازش كردن, چاپلوسى كردن, چاپلوسي كردن, چاپلوسی کردن, چاپلوسی کردن؛ تملق گفتن — adular, engraxar, favorecer, gabar, lisonjear[Dérivé]
خود شیرینی[Spéc.]
با چرب زبانی بدست آوردن؛ به کاری واداشتن, خر كردن, خر کردن؛ زبان بازی کردن, ريشخند كردن, نوازش کردن, چاپلوسى كردن, گول زدن — adular, persuadir - بهتر نشان دادن, ريشخند كردن, نوازش كردن, چاپلوسى كردن, چاپلوسي كردن, چاپلوسی کردن, چاپلوسی کردن؛ تملق گفتن — adular, engraxar, favorecer, gabar, lisonjear[Dérivé]
-