» 

dicionario analógico

جست و خیزcabriola, cambalhota, curveta - جهش, حمله با چنگال, خاكه ذغال, خاکه ذغال, در حال حمله با چنگال, در حال خيز, عمل قاپیدن, يورش, پرتاب, گرده نقاشsalto[Spéc.]

اماده رفتن, با گلوله كمانه دار زدن, به اول بر گرداندن, به چیزی خوردن و کمانه کردن, جهش کردن, كمانه كردن, منعکس شدن, کمانه کردن, کمانه کردن؛ با گلوله کمانه زدنdesviar-se, fazer ricochete, ressaltar, ricochetear, saltar - از روی چیزی پریدن؛ رد شدن از, دویدن, پريدن, پريدن از, پریدن از رویatirar-se, saltar - jump, leap (en) - jump about, saltate (en)[Dérivé]

salto (n.) • جست كوچك  • جهش  • مرز (n.)

-