pick up the gauntlet, take a dare (en) - يكافح, يُكافِح — تلاش كردن - give it a try, have a go (en) - تلمّس, يَتَحَسَّس، يَبْحَث على غَيْر هُدى, يَطَّلِع على مُجْريات الأمور — سبک سنگین کردن, کورمال کورمال جستجو کردن - كافح, يُحاوِل — تلاش کردن, کوشش کردن, کوشیدن؛ تقلا کردن - give it a try, give it a whirl (en) - خطر, خَاطَرَ, غَامَرَ, فرصة, قَامَرَ, مقامرة, يُجازِف, يُخاطِر, يُخاطِر، يُعَرِّضُ للخَطَر, يُخاطِرُ، يُجازِفُ, يُعَرِّضُ نَفْسَه لِخَطَر, يُقامِر، يُغامِر — به خطر انداختن, خطر کردن؛ ریسک کردن, خود را به خطر انداختن, دل به دریا زدن, ریسک کردن, قمار کردن, مخاطره کردن - جَازَفَ, خَاطَرَ, عَرَّضَ للخَطَر, فرصة[Spéc.]

playable (en)[QuiPeutSubir~]

ضَرْبَة, مقالة, مُحَاوَلَة[Nominalisation]

réessayer, ressayer, retenter (fr)[A Nouveau]

تَجْرِبَة, تَجْرِبَه، مُحاوَلَه، إخْتِبار, تَعَب, جُهْد, جُهْد، عَمَل, جُهْد، مَجْهود, سَعْي, محاولة, مسعى, مَسْعَى, مُحاوَلَه, مُحَاوَلَة, نَتيجَة المُحاوَلَه — ازمايش, ازمون, اقدام سريع و قاطع, امتحان, تقلا؛ سعی, تلاش, تلاش؛ کوشش, جد و جهد, سعی, سعی بلیغ, كوشش, نتیجه؛ دستیابی, کوشش؛ تلاش, کوشش؛ سعی, کوشیدن - تالیف, مقاله, مقاله نویسی - إساير, محاول, مُجَرِّب، فاحِص — آدم سخت کوش[Dérivé]

فوز, فَازَ, نَجَحَ, وَفَّقَ, يَنْجَح, يَنْجَح، يُحْرِزُ نَجاحا, يَنْجَح في الوُصول إلى مَرْحَلَةٍ أعْلى, يَنْجَح في عَمَلِه, يُصَلِّح، يُعَوِّض — از عهده برآمدن, برمشکلات فائق امدن, موفق شدن, موفق شدن در[Domaine]

إختبر, اختبر, اِخْتَبَرَ, جرّب, جَرَّبَ, فَحَصَ, يَخْتَبِر, يَخْتَبِر، يَمْتَحِن، يَفْحَص — آزمودن؛ امتحان کردن, سنجیدن؛ آزمایش کردن[Analogie]

آزمایش کردن (v.) • آزمودن (v.) • امتحان کردن  • تلاش برای چیزی  • تلاش کردن (v.) • حَاوَلَ (v.) • سعي كردن (v.) • سنجیدن (v.) • سَعَى (v.) • فحص (v.) • محک زدن (v.) • يُجَرِّب  • يُجَرِّب، يَخْتَبِر (v.) • يُحاوِل (v.) • کوشیدن؛ سعی کردن (v.)