Conteùdo de sensagent
Últimas investigações no dicionário :
calculado em 0.0s
proibir; recusar; reprovar (pt)[Classe]
rejeter, ne pas inclure (fr)[Classe]
dar ordem (pt)[Hyper.]
قدغن - تخطئه, ترک - حق رد, رای مخالف, رد, منع, نشانه مخالفت - تخطئه, ترک, ممنوعیت, ممنوعیت؛ منع, منع - جلوگیری, حکم اداری, قدغن, منع - interdição (pt) - قدغن, منع[Dérivé]
proibir (pt) - بستن, جلوگیری کردن؛ راه ندادن - بهم متصل کردن, سفارش کردن به - از حقوق مدنی و حمایت قانونی محروم کردن, غيرقانونى اعلام كردن, ممنوع ساختن, ياغى شمردن[Spéc.]
défense (fr)[CeQui~]
rejetable (fr)[QuiPeutEtre]
قدغن - تخطئه, ترک - حق رد, رای مخالف, رد, منع, نشانه مخالفت - تخطئه, ترک, ممنوعیت, ممنوعیت؛ منع, منع - جلوگیری, حکم اداری, قدغن, منع - interdição (pt) - قدغن, منع[Dérivé]
تشويق كردن, پذیرفتن؛ تایید کردن, پشتيبانى كردن[Ant.]
بازداشتن (v.) • بازداشتن از (v.) • رد کردن (v.) • منع کردن (v.) • وتو کردن (v.)
-