» 

dicionario analógico

bigamia - common-law marriage (en) - ازدواج میان نژادی, درون همسرى, درون همسری, رسم ازدواج قبيلهاى, وصلت با خودىcasamento, Endogamia - ازدواج با افراد خارج از قبيله, برون همسرى, برون پيوندىexogamia - ازدواج مصلحتىcasamento de conveniência - اتحاد و ائتلاف نامناسب, وصلت ناجورmésalliance - اعتياد به يك شوهر, زندگى با يك شوهر, يك شوهرى - تك گايى, داشتن يك همسر, يك زنى, يك شوهرىMonogamia - casamento aberto - بس گانى, تعدد زوجات, چند زن گيرى, چند همسرى, چند همسری, چندگانىpoligamia - sigeh (en) - cuckoldom (en)[Spéc.]

ازدواجى, نكاحىconjugal - ازدواجى, تاهل؛ ازدواج, زوجى, شوهردار, عروسی کرده, متاهل, نكاحى, وابسته به ازدواجcasado, conjugal, marital, matrimonial[Dérivé]

casal (n.) • casamento (n.m.) • conúbio (n.) • matrimónio (n.) • ازدواج (n.) • زناشویی (n.) • عروسی (n.) • نکاح (n.) • پيوند زناشويي (n.)

-