Conteùdo de sensagent
Últimas investigações no dicionário :
calculado em 0.0s
person (en)[Domaine]
Human (en)[Domaine]
hovorca, tlačový tajomník, zástupca — ادا کننده, ناطق[Hyper.]
سخن چينى كردن, فضولی کردن, ياوه گفتن, پرگویی کردن, گستاخی کردن - chatter (en) - blúzniť, tárať — دیوانه وار با خودد حرف زدن, ور زدن - brblať, klebetiť, ohovárať, porozprávať sa, rapotať, rozprávať sa, tárať, trkotať — تندتند حرف زدن, تند تند حرف زدن, تند و پی در پی سخن گفتن, درد دل کردن, شایعه پراکندن, شایعه پراکنی کردن, مبادله کردن, وراجى كردن, وراجی کردن, پشت سركسى پچ پچ كردن, گپ زدن, گپ زدن؛ صحبت دوستانه کردن - tárať — فواره زدن, وراجى كردن - tagarelar (pt)[Dérivé]
atrapalhado, atropelado (pt)[CeQuiEst~]
caragaţă (ro)[Spéc.]
سخن چينى كردن, فضولی کردن, ياوه گفتن, پرگویی کردن, گستاخی کردن - chatter (en) - blúzniť, tárať — دیوانه وار با خودد حرف زدن, ور زدن - brblať, klebetiť, ohovárať, porozprávať sa, rapotať, rozprávať sa, tárať, trkotať — تندتند حرف زدن, تند تند حرف زدن, تند و پی در پی سخن گفتن, درد دل کردن, شایعه پراکندن, شایعه پراکنی کردن, مبادله کردن, وراجى كردن, وراجی کردن, پشت سركسى پچ پچ كردن, گپ زدن, گپ زدن؛ صحبت دوستانه کردن - tárať — فواره زدن, وراجى كردن - tagarelar (pt)[Dérivé]
táradlo (n.) • زاغی (n.) • هرزه دراى (n.) • وراج (n.) • ياوهگو (n.) • پچ پچ كننده (n.)
-