» 

dicionario analógico

روح پلید, شیطانgénie - بيش از حد مشتاق, كاسه گرمتر از اشtouche-à-tout - جان دهنده, روح بخش, رونق دهندهanimateur - آدم پویا و زیرک, شخص فعال و زرنگfonceur, fonceuse - homme d'action - موتور خانهhyperactif[Spéc.]

agir - اجرا کردن, پرداختن به؛ رسیدگی کردن بهaccomplir, effectuer, exécuter, faire - کار کردنbosser, faire un effort, travailler - انجام دادن, تمام کردن؛ به انجام رساندنaccomplir, effectuer, exécuter, finir[Dérivé]

acteur (n.m.) • artisan (n.) • auteur (n.m.) • faiseur (n.m.) • بازیگر (n.) • فاعل (n.) • مدعی (n.) • نماینده (n.) • هنرپیشه (n.) • کننده (n.) • کننده کار؛ انجام دهنده (n.)

-