» 

dicionario analógico

تحويل, تَحَوُّل[Hyper.]

أفضل, تحسّن, تَحَسَّنَ, حسّن, يَتَحَسَّن, يُحَسِّن, يُحَسِّنُاصلاح کردن, بهبود یافتن, بهترشدن, بهتر شدن, بهتر کردن, بهتر کردن؛ بهبود بخشیدن, چاره کردن - تحسّن, تَحَسَّنَ, تَقَدَّمَ, صَعِدَ, ظَهَرَ, نَضَجَ, يَتَحَسَّن, يَتَطَوَّر, يَتَقَدَّم, يَتَقَدَّم،, يَنْجَح، يَتَقَدَّم, يَنْجَح في حَياتِهخوب از كار در امدن, پيشرفت كردن, پیش رفتن, پیش رفتن؛ پیشرفت کردن, پیشرفت کردن - أكثر, دّافع, رَوَّجَ, شجّع, شَجَّعَ, يُشَجِّعُ، يُعَزِّزُتشویق کردن, پروردن, گسترش دادن[Dérivé]

إحياء, إنبعاث, نهوضتجدید, دوره تجدد ادبى و فرهنگى, رنسانس, رونق تازه, طغیان مجدد - تَحَسُّن، صَقْلبهسازی؛ اصلاح - توفيق, ضَبْط ، تَعْدِيل, ملاءمةتنظیم - حِفْظ, حِمَايَة - إسْتِعادَة الصِّحَّه، إسْتِرْداد الشيء المَفْقودبهبودی[Spéc.]

أفضل, تحسّن, تَحَسَّنَ, حسّن, يَتَحَسَّن, يُحَسِّن, يُحَسِّنُاصلاح کردن, بهبود یافتن, بهترشدن, بهتر شدن, بهتر کردن, بهتر کردن؛ بهبود بخشیدن, چاره کردن - تحسّن, تَحَسَّنَ, تَقَدَّمَ, صَعِدَ, ظَهَرَ, نَضَجَ, يَتَحَسَّن, يَتَطَوَّر, يَتَقَدَّم, يَتَقَدَّم،, يَنْجَح، يَتَقَدَّم, يَنْجَح في حَياتِهخوب از كار در امدن, پيشرفت كردن, پیش رفتن, پیش رفتن؛ پیشرفت کردن, پیشرفت کردن - أكثر, دّافع, رَوَّجَ, شجّع, شَجَّعَ, يُشَجِّعُ، يُعَزِّزُتشویق کردن, پروردن, گسترش دادن[Dérivé]

اِرْتِقَاء (n.) • بهسازی (n.) • تحسين (n.) • تَحَسُّن (n.) • تَحْسين (n.) • تَحْسِين (n.) • تَطَوُّر (n.) • تَقَدُّم (n.)

-