Conteùdo de sensagent
Últimas investigações no dicionário :
calculado em 0.031s
تحويل, تَحَوُّل[Hyper.]
أفضل, تحسّن, تَحَسَّنَ, حسّن, يَتَحَسَّن, يُحَسِّن, يُحَسِّنُ — اصلاح کردن, بهبود یافتن, بهترشدن, بهتر شدن, بهتر کردن, بهتر کردن؛ بهبود بخشیدن, چاره کردن - تحسّن, تَحَسَّنَ, تَقَدَّمَ, صَعِدَ, ظَهَرَ, نَضَجَ, يَتَحَسَّن, يَتَطَوَّر, يَتَقَدَّم, يَتَقَدَّم،, يَنْجَح، يَتَقَدَّم, يَنْجَح في حَياتِه — خوب از كار در امدن, پيشرفت كردن, پیش رفتن, پیش رفتن؛ پیشرفت کردن, پیشرفت کردن - أكثر, دّافع, رَوَّجَ, شجّع, شَجَّعَ, يُشَجِّعُ، يُعَزِّزُ — تشویق کردن, پروردن, گسترش دادن[Dérivé]
إحياء, إنبعاث, نهوض — تجدید, دوره تجدد ادبى و فرهنگى, رنسانس, رونق تازه, طغیان مجدد - تَحَسُّن، صَقْل — بهسازی؛ اصلاح - توفيق, ضَبْط ، تَعْدِيل, ملاءمة — تنظیم - حِفْظ, حِمَايَة - إسْتِعادَة الصِّحَّه، إسْتِرْداد الشيء المَفْقود — بهبودی[Spéc.]
أفضل, تحسّن, تَحَسَّنَ, حسّن, يَتَحَسَّن, يُحَسِّن, يُحَسِّنُ — اصلاح کردن, بهبود یافتن, بهترشدن, بهتر شدن, بهتر کردن, بهتر کردن؛ بهبود بخشیدن, چاره کردن - تحسّن, تَحَسَّنَ, تَقَدَّمَ, صَعِدَ, ظَهَرَ, نَضَجَ, يَتَحَسَّن, يَتَطَوَّر, يَتَقَدَّم, يَتَقَدَّم،, يَنْجَح، يَتَقَدَّم, يَنْجَح في حَياتِه — خوب از كار در امدن, پيشرفت كردن, پیش رفتن, پیش رفتن؛ پیشرفت کردن, پیشرفت کردن - أكثر, دّافع, رَوَّجَ, شجّع, شَجَّعَ, يُشَجِّعُ، يُعَزِّزُ — تشویق کردن, پروردن, گسترش دادن[Dérivé]
اِرْتِقَاء (n.) • بهسازی (n.) • تحسين (n.) • تَحَسُّن (n.) • تَحْسين (n.) • تَحْسِين (n.) • تَطَوُّر (n.) • تَقَدُّم (n.)
-