Conteùdo de sensagent
Últimas investigações no dicionário :
calculado em 0.016s
hypocrisie (fr)[Classe]
cumprimento; elogio; gentileza; bravo — خوش آمد; خوش ايند; درود; تعارف; خوشامد; تعريف; تعریف؛ تحسین[Classe]
Adulação, Bajulador — تملق, چاپلوسی[Hyper.]
bajular[Nominalisation]
adular, persuadir — با چرب زبانی بدست آوردن؛ به کاری واداشتن, خر كردن, خر کردن؛ زبان بازی کردن, ريشخند كردن, نوازش کردن, چاپلوسى كردن, گول زدن - adular, engraxar, favorecer, gabar, lisonjear — بهتر نشان دادن, ريشخند كردن, نوازش كردن, چاپلوسى كردن, چاپلوسي كردن, چاپلوسی کردن, چاپلوسی کردن؛ تملق گفتن[Dérivé]
adular, persuadir — با چرب زبانی بدست آوردن؛ به کاری واداشتن, خر كردن, خر کردن؛ زبان بازی کردن, ريشخند كردن, نوازش کردن, چاپلوسى كردن, گول زدن - adular, engraxar, favorecer, gabar, lisonjear — بهتر نشان دادن, ريشخند كردن, نوازش كردن, چاپلوسى كردن, چاپلوسي كردن, چاپلوسی کردن, چاپلوسی کردن؛ تملق گفتن[Dérivé]
lisonja (n.f.) • ريشخند (n.) • ريشخند كردن (n.) • مداهنه (n.) • نوازش (n.) • چاپلوس (n.) • چاپلوسى (n.) • گول (n.)
-