Conteùdo de sensagent
Últimas investigações no dicionário :
calculado em 0.016s
faire naître un sentiment, un état affectif (fr)[Classe...]
(خوشى; خرسندى; شادی), (شوخى; طعنه; لطيفه; گول; جوک؛ لطیفه; لطیفه؛ بذله; شوخی؛ جوک; شوخی)[Thème]
faire passer le temps agréablement (fr)[Classe]
faire rire (fr)[Classe]
arouse (en) - خوشحال كردن, شادی کردن, عیاشی کردن - با روح شدن, جان بخشیدن؛ سرزنده کردن, جان دادن, زنده شدن, چابك شدن, چالاک شدن - غلغلک دادن - خوشحال کردن؛ به وجد آوردن, خوشى دادن, روح بخشيدن, شادمان كردن, شادمان کردن, مست کردن, نشاط دادن - جذابیت داشتن, خوشحال کردن؛ دلشاد کردن, سرگرم کردن, کیف کردن - سور دادن - dilater le cœur (fr) - épanouir le cœur (fr) - illuminer (fr) - rendre joyeux (fr) - جشن گرفتن - به شوق آوردن, دل و دين از كسي ربودن - ذوق زده شدن یا کردن - replonger (fr)[Spéc.]
-